کد مطلب:90474 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125
پاسخ این است كه عدم جواب امام علیه السلام به یكی از دو علت، بستگی داشت، یكی اینكه این جواب، مستلزم برتری آن جناب بر همام بوده و امام علیه السلام خوش نداشت در این جا از فضیلت خود، سخنی بگوید و یا اینكه سائل، مرد شایسته ای نبود كه این مطلب عمیق را بداند، از این جهت مولا سربسته، سخن گفت و خاموش شد. در بین این سه توضیح و تفسیر، آنكه حائز اهمیت بیشتر است، توضیح ابن میثم می باشد، به [صفحه 557] این دلیل كه گفته ی ابن ابی الحدید، بیشتر به جنبه ی سلبی قضیه، یعنی عدم موت امام علیه السلام در پایان مواعظ، پرداخته و در مسئله ی قضای محتوم، چندان بحثی طرح نكرده است و اما گفتار خوئی قدس سره بیشتر به جنبه ی دیگر قضیه، یعنی مشیت الهی و اراده ی حق به هنگام قضای حتم پرداخته و در عدم مقایسه ی امام علیه السلام با همام، صحبتی به میان نیاورده و در این باره، سخنی نداشت، اما گفته ی ابن میثم، به هر دو جانب نظر داشته و با یك تیر دو هدف را نشانه گرفته است، یعنی جواب امام را از سویی به علت موت همام و اینكه قضای حتم درباره ی او، همین بود و اشاره نمود و در عین حال سخن را هم به قضای محتوم در حق مولا با تعبیر به «السبب الابعد» كشانده و در پایان با طرح «سبب قریب»، در مقایسه ی امام علیه السلام و همام، با موعظه، به توضیح پرداخته و علت فرق را بیان نموده است. به هر حال، اگر بنا می بود كه درباره ی گفتار رهبران و پیشوایان معصوم، وجود علت و سبب، آن هم در ظاهر معتبر بدانیم، توضیحات سابق الذكر، به آن علت و سبب اشاره داشت. و اما اگر بگوییم، آنها خود بهتر می دانند كه چه بگویند و در كجا بگویند؟ پس گفتارشان، چه بی علت و چه با علت، سربسته و كوتاه و یا با تفصیل و ایضاح، عین مصلحت، در آن مورد خواهد بود و تردیدی در آن نیست. علی علیه السلام در آنجا كه فرمود: «و انا لامراء الكلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه.» ما فرماندهان سپاه سخن هستیم، ریشه ی درخت سخن، در وجود ما دویده و شاخه هایش، بر سر ما آویخته است. در طرح سوال و جواب، با توضیح و یا بدون آن اشاره می كند. [صفحه 558]
اما چرا این علت (موعظه بالغه) برای حضرتش به اجل محتوم منتهی نشد؟ بدین جهت بود كه نفس قدسی آنجناب، بر قبول واردات الهی و تحمل علل سخت و سنگین و عادت وی بر تحمل امور مشكل و سخت و ریاضت نفسانی، به جایی رسیده بود كه مانند كوهی عظیم و استوار، در برابر حوادث سنگین، به حد سكینه و وقار رسیده بود، اما نفس همام چنین توانایی را نداشت، از اینرو در برابر خوف و رجای الهی، موازنه را از دست داد و از جهان رخت بربست، در اینجا، سوالی مطرح است كه چرا امام، سائل را به این معنا آگهی نداد؟
صفحه 557، 558.